چیت پابجی
6,145 بازدید ۰
سیو کامل بازی Battlefield 3
سلام خدمت دوستان عزیز سایت در این پست براتون سیو بازی Battlefield 3 رو اماده کردیم و قرار دادیم برای دانلود این سیو با گیم فور دانلود همراه باشید
بتلفیلد ۳:یک بازی تیراندازی اول شخص از سری بازیهای بتلفیلد است که توسط شرکت EA دیجیتال ایلوژنز سیای ساختهشده و توسط شرکت الکترونیک آرتز برای پلیاستیشن ۳، ایکسباکس ۳۶۰ و ویندوز در ۲۵ اکتبر ۲۰۱۱ در آمریکای شمالی منتشر شد
داستان طی ۹ ماه در سال ۲۰۱۴ رخ میدهد. بیشتر داستان در منطقه ایران و عراق است. مکانهای دیگر شامل مرز آذربایجان، پاریس و نیویورک میشود. بیشتر مأموریتها طی بازگوییهای گروهبان دوم هنری «بلک» بلکبرن در جریان بازجویی در سیآیای رخ میدهد و به ترتیب زمان نیست.
کاربر در نقش چهار شخصیت بازی میکند بیشتر در نقش بلکبرن (Blackburn)، عضو گردان شناسایی اولیه در نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا و قهرمان اصلی. دیگر نقشها شامل گروهبان جاناتان «جانو» میلر، گرداننده یک تانک ام۱ آبرامز که در تهران وارد بازی میشود؛ ستوان جنیفر «ودج» کولبی هاوکینز، افسر سیستمهای جنگافزاری دریک بوئینگ اف/ای-۱۸ سوپر هورنت، و دیمیتری «دیما» مایاکوفسکی، یک مأمور روسی جیآریو (دفتر اطلاعات روسیه).
دشمن اصلی، یک جاسوس برون مرزی سیآیای (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) به نام سلیمان است. رهبر پیالآر (یک گروه شبه نظامی ایرانی به نام مقاومت و آزادی خلق)، فرخ البشیر نیز سلیمان را همراهی میکند. شخصیتهای مستقل (همراه در تیم) شامل میسفیت یک (جوخه بلکبرن شامل دیوید مونتز، ستیو کمپو، کریستین ماتکوویچ و فرمانده سروان کویینتان کول)، هم جوخهایهای دیما، ولادیمیر و کیریل، و مأموران سیا گوردن و ویستلر که در طول بازی بلکبرن را بازجویی میکنند
بازی از صحنه فرار بلکبرن از دست مأموران سیا به قصد مقابله با سلیمان که قصد انفجار یک سلاح تاکتیکی اتمی قابل حمل (Suitcase nuke) در نیویورک را دارد شروع میشود و ادامه ماجرا در زمان به عقب برگشته و بازجویی بلکبرن در سیآیای حوادث را به صورت نا مرتب دنبال میکند.
داستان به ترتیب زمان (نه به ترتیب بازجویی): ۱۵ مارس ۲۰۱۴، جوخه بلکبرن، میسفیت ۱–۳، سعی میکنند تا یک جوخه دیگر را که در سلیمانیه در کردستان عراق، در حال شناسایی یک بمب کنارجادهای، مفقود شده بودند را پیدا کرده و ایمن برگردانند؛ که در نهایت معلوم میشود که موقعیت در منطقهای بودهاست که توسط پیالآر (نیروی مقاومت و آزادی خلق یک گروه شبه نظامی ایرانی)، کنترل میشده. آنها جوخه مفقود شده را در حالی پیدا میکنند که پیالآر برای آنها کمین کرده بودند، اما پیش از اینکه آنها بتوانند از شهر فرار کنند، یک زلزله سنگین شهر را ویران میکند. بلکبرن به سختی خود را نجات میدهد و هم گروهی اش مونتز را یافته و به دنبال او و دیگر نجات یافتگان برای خروج از ویرانههای شهر میجنگند. در همان روز، پیالآر در ایران کودتا کرده و در پی آن ایالات متحده به ایران حمله میکند. ستوان هاوکینز در یک حمله به جنگندههای سوخو ۳۵ دشمن (کودتاچیان) در ایران و یک حمله هوایی به مهرآباد شرکت میکند. در پی حملات هوایی، تیم میسفیت یک برای ارزیابی خسارت جنگ و دستگیری رهبر پیالآر، فرخ البشیر به تهران فرستاده میشود. در محل مظنون به استقرار البشیر و در طی تجسس گاوصندوق زیر زمینی یک بانک به نام «بانک شهری»، بلکبرن و تیمش متوجه میشوند که پیالآر یک محموله اتمی روسی شامل سه بمب تاکتیکی قابل حمل اتمی را به دست آوردهاند و فقط یکی از آنها در جعبه محموله است و دو تا از آنها نیستند. میسفیت از ستون زرهی «انویل ۳» (تانکهای ام۱ آبرامز) که میلر همراه آنهاست و در تهران بودند درخواست پشتیبانی میکند. میلر میتواند خودش را به میسفیت برساند و به آنها کمک کند تا سوار هلیکوپتر شوند اما خود میلر دستگیر میشود. سلیمان و البشیر ویدئویی را از بریدن سر میلر ضبط کرده و به صورت اینترنتی برای امریکاییها پخش میکنند با این عنوان که البشیر میگوید این پاسخ شما آمریکایی هاست.
میسفیت ۱–۳ یک عملیات شبیخون برای دستگیری البشیر اجرا میکنند که نهایتاً در زمان فرار با ماشین دستگیر شده اما به شدت مجروح میشود. البشیر با این باور که به او خیانت شده و از او سوءاستفاده کردهاند اطلاعات کمی دربارهٔ نقشه سلیمان برای انفجار اتمی در پاریس و نیویورک و تاریخ آن را پیش از مرگش فاش میکند. میسفیت یک، طی تحقیقات به یک دلال اسلحه به نام امیر کافاروو میرسد کسی که با سلیمان و البشیر کار میکرد. آنها سعی میکنند او را در ویلایش در ساحل دریای خزر نزدیک مرز آذربایجان دستگیر کنند اما با گردان سربازان چترباز روسی روبرو میشوند که آنها هم در پی کافاروو بودند و با بیامپی-۲های فرود آمده از هوا با پشتیبانی نزدیک هوایی سوخو-۲۵ با آنها درگیر میشوند. در جریان این آشفتگی، هم تیمیهای بلکبرن، کمپو و ماتکوویچ در یک حمله هوایی کشته میشوند. همزمان، یک تیم اسپتزناز سه نفره به فرماندهی دیما مخفیانه به ویلای کافاروو حمله میکند. کافاروو پس از دستگیری سعی میکند با رشوه فرار کند اما دیما به هر حال از او بازجویی میکند. بلکبرن به ویلا میرسد و کافاروو بیهوش را پیدا میکند و البته دیما. در اینجا کاربر با چهره دیما آشنا میشود. دیما نقشه سلیمان را برای بلکبرن تعریف میکند و از او برای جلوگیری از «جنگ بین ملت هایشان» درخواست همکاری میکند. همزمان کول (فرماندهٔ بلکبرن) میرسد و بلکبرن برای فراری دادن دیما به فرمانده خودش شلیک میکند و باعث این بازجویی ۸ ساعته توسط سیآیای در کوئینز، هانترز پوینت میشود.
در مدت زمان اسارت بلکبرن، جوخه اسپتزناز سه نفری دیما سعی میکند تا حمله در پاریس را متوقف کند. در این جریان آنها مجبور میشوند با پلیس فرانسه درگیر شوند. ولادیمیر به واسطه انفجار یک راکت کشته میشود و دیما نیز موفق نمیشود. دیما و کیریل هر دو در معرض تشعشعات انفجار اتمی در پاریس قرار میگیرند. همزمان در بازجویی بلکبرن، از آنجایی که سلیمان یک خبرچین سیآیای است و هیچ مدرک محکمی دربارهٔ دست داشتن او در حملات تروریستی وجود ندارد و به دلیل اینکه دوستان بلکبرن در مأموریت ویلا به فرماندهی کول کشته شدند (ظن مأموران سیآیای به انتقامجویی بلکبرن از فرمانده خودش است)، مأموران سیآیای داستان بلکبرن را باور نمیکنند. آنها در عوض روسیه را مقصر دانسته و فکر میکنند دیما، بلکبرن را فریب داده است.
با گوردن تماس میگیرند و میگویند که یک ترن مترو دزدیده شده و بلکبرن با شنیدن این موضوع تکههای پازل این ماجرا را کنار هم گذاشته و از نقشه مترو روی دیوار و اسنادی که در بانک شهری بود و اطلاعات البشیر متوجه میشود که بمب توسط ترن مترو به کدام شماره و در همان شب جابجا میشود. ناچار، بلکبرن و مونتز فرار میکنند تا جلوی انفجار در نیویورک را بگیرند. قسمتهای آغازین بازی تکرار شده و بلکبرن در حین فرار خودش را به ترن مورد نظر که بمب و سلیمان در آن هستند رسانده و از بالای ورودی تونل خودش را روی سقف ترن میاندازد. طی تعقیب گریز بین بلکبرن و سلیمان، قطار منفجر شده و سرنگون میشود، خودشان را به خیابان رسانده و در آنجا مونتز با یک ماشین آماده به بلکبرن کمک میکند تا سلیمان را متوقف کنند. پس از تصادف در میدان تایمز، سلیمان متوقف شده اما به مونتز شلیک میکند. بلکبرن در درگیری تن به تن موفق میشود تا سلیمان را دستگیر کرده و بمب را به دست آورد.
در سخن آخر، کاربر متوجه میشود که دیما از انفجار پاریس نجات یافته، اما از مسمومیت پرتوی انفجار رنج میبرد. او دربارهٔ تلاشهای خودش و بلکبرن مینویسد و اینکه به قول ولادیمیر تو فقط میتوانی یک بار بمیری پس مطمئن شو که چیزی که برایش میمیری ارزشش را داشته باشد. در پایان اسلحه دستی را برداشته، صدای در زدن و صدای بارگذاری گلنگدن.
پس از باز کردن فایل فشرده محتویات پوشه دانلود شده را در آدرس زیر کپی نمایید. لطفا قبل از کپی کردن فایلها از سیو قبلی خود بکاپ تهیه نمایید تا در صورت بروز مشکل بتوانید از سیو قبلی خود استفاده نمایید.